بهای تمام شده درحسابداری

ساخت وبلاگ

بهای تمام شده کالای فروش رفته به چه معناست؟

«بهای تمام شده کالای فروش رفته» عبارت است از هزینه‌های مستقیم مربوط به تولید کالاهای فروخته شده توسط یک شرکت. این مقدار شامل هزینه مواد مصرفی در تولید کالا و هزینه‌های مستقیم نیروی کار مورد استفاده در تولید آن می‌باشد.

در واقع «بهای تمام شده کالای فروش رفته» هزینه ایجاد محصولاتی است که یک شرکت به فروش می‌رساند؛ بنابراین تنها، هزینه‌هایی لحاظ می‌شوند که به صورت مستقیم به تولید محصولات مربوط هستند و در این فرایند، هزینه‌های غیرمستقیم – مثل هزینه‌های توزیع، فروش و بازاریابی – مدنظر قرار نمی‌گیرد.

مثال: «بهای تمام شده کالای فروش رفته» برای یک سازنده لوازم خانگی می‌تواند شامل هزینه‌های مواد اولیه قطعات و دستمزد نیروی کار باشد.

همانطور که اشاره شد، بازاریابی و تبلیغات، هزینه ارسال لوازم خانگی ساخته شده به نمایندگان فروش و هزینه نیروی لازم برای فروش این لوازم حذف می‌شود و در محاسبه «بهای تمام شده کالای فروش رفته» منظور نمی‌گردد.

(بهای تمام شده کالای فروش رفته) در صورت سود و زیان ظاهر می‌شود و می‌تواند برای محاسبه حاشیه سود ناخالص شرکت از درآمد کسر شود. هنگام فروش کالای ساخته شده، بهای تمام شده کالای فروش رفته، از حساب موجودی کالای ساخته شده به حساب قیمت تمام شده کالای فروش رفته منتقل، تا در پایان دوره به خلاصه حساب سود و زیان انتقال یابد.

امروزه با توجه به تنوع کسب‌و کارها، هزینه‌های دقیقی که در محاسبه «بهای تمام شده کالای فروش رفته» دخیل است، متفاوت بوده و به نوع بیزینس کسب‌وکار مربوط می‌شود.

ضرورت استفاده از حسابداری بهای تمام شده (صنعتی)

حسابداری بهای تمام شده (که با نام حسابداری صنعتی نیز شناخته می‌شود) یک ابزار بسیار مهم در اختیار مدیریت به شمار می‌رود زیرا مدیران با استفاده از آن می‌توانند بهای تمام شده تولیدات یا کالاهای خریداری شده یا فروش رفته را محاسبه کنند. اما چرا حسابداری بهای تمام شده را حسابداری صنعتی هم می‌نامند؟ به این دلیل که معمولا از این علم، در شرکت‌های تولیدی یا صنعتی استفاده می‌شود. اگر شما هم به دنبال راهی، برای اطلاع از بهای تمام شده کالاها هستید، یا می‌خواهید بر اساس برآورد دقیق هزینه‌‎های تولید برای قیمت گذاری بهینه محصول اقدام کنید، باید به دنبال خرید نرم افزار حسابداری تولیدی باشید.

حسابداری بهای تمام شده، باعث می‌شود مدیران اولاً کنترل خود را بر روی هزینه‌های تولید – از قبیل خرید مواد اولیه، هزینه استفاده از ماشین‌آلات، دستمزد پرسنل و غیره – اعمال نمایند و ثانیاً با نشان دادن مدیریت قدرتمند خود، کاهش هزینه‌های سازمانی، افزایش بهره‌وری و ارتقاء سطح انگیزه پرسنل را فراهم آورند.

واضح است که اگر مدیران گزارش‌های دقیق و صحیحی از هزینه‌ها نداشته باشند، در تصمیم‌گیری‌های مالی و مدیریتی خود با مشکلات عدیده‌ای مواجه خواهند شد. به زبان ساده‌تر برای بیان منظور و ماهیت حسابداری صنعتی می‌توان گفت که، بدست آوردن بهای تمام شده هر واحد محصول و محاسبه دقیق سود و یک هزینه‌های یک محصول و مراکز هزینه.

نقش هزینه‌ یابی در حسابداری بهای تمام شده و بهای تمام شده کالای فروش رفته

هزینه‌ یابی عبارت است از طبقه‌بندی و تسهیم صحیح هزینه‌ها به منظور تعیین قیمت تمام شده محصولات و خدمات. چنانچه طبقه بندی هزینه‌ها به درستی انجام نشود، فراوانی اقلام هزینه، پروسه بررسی علل ایجاد هزینه‌ها، تصمیم گیری در مورد لزوم مصرف و نحوه صرفه‌جویی در آن‌ها را دچار مشکل خواهد کرد. البته لزوم طبقه بندی و هزینه یابی تنها محدود به این موارد نیست؛ در حالت عادی وقتی صحبت از هزینه‌‌‌یابی در حسابداری بهای تمام شده (صنعتی) می‌شود، منظور یک یا چند مورد از موارد زیر است:

  1. تعیین بهای تمام شده ساخت یک محصول
  2. تعیین بهای تمام شده ارائه یک خدمت
  3. تعیین روشی که به وسیله آن بتوان هزینه‌ها را مدیریت کرد

مدیران هوشمند به هزینه‌یابی در حسابداری صنعتی بسیار بها می‌دهند زیرا این شیوه، اطلاعات مفید و مؤثری در اختیار آنها قرار می‌دهد که می‌توانند از آنها برای کارهای مختلفی همچون انجام مذاکرات آگاهانه، شرکت در مناقصات و مزایده‌ها، تخصیص ظرفیت‌های تولیدی به محصولات سودآور و … کمال استفاده را ببرند.

در اینجا نیز با توجه به این که ساخت، تولید و ترکیب محصولات، از فناوری‌های گوناگونی استفاده می‌شود، سیستم‌های هزینه‌یابی در واحدهای تولیدی و خدماتی مختلف نیز به شدت با هم متفاوت است.

روش محاسبه قیمت تمام شده

برای تعیین قیمت تمام شده باید پنج عامل مختلفی را در نظر گرفت که عبارتند از: 1) هزینه‌های ثابت، 2) هزینه‌های متغییر، 3) هزینه مختلط، 4) هزینه‌های نیمه متغیر و 5) هزینه نیمه ثابت.

اکنون تعریفی مختصر از هر یک به‌دست می‌دهیم:

هزینه‌های ثابت در مفهوم قیمت تمام شده

 اقلامی که بر اثر تغییر سطح فعالیت (تولید) تغییر نمی‌کنند و در تمام سطوح فعالیت ثابت می‌مانند.

اقلام ثابت فقط اقلامی را شامل می‌شود که مربوط به امر تولید هستند (سربار ساخت) و اقلامی مانند هزینه‌های اداری و فروش که در کوتاه مدت ثابت هستند را در بر نمی‌گیرند.

در طبقه‌بندی اقلام ثابت بهای تمام شده، دو دسته اقلام ثابت وجود دارند:

الف) اقلام ثابت تعهد شده: اقلامی که قابل حذف نبوده و به کل تسهیلات تولیدی مربوط می‌شوند، مانند استهلاک ساختمان و کارخانه، مالیات و عوارض.

ب) اقلام ثابت اختیاری: اقلامی که بنا به‌نظر مدیریت و بر حسب ضرورت قابل تغییر و حذف می‌باشد، مانند مخارج برنامه‌های بازاریابی، حقوق مدیران و مخارج تحقیق.

هزینه‌های متغیر در سیستم بهای تمام شده

 اقلامی که به طور مستقیم و به تناسب تغییر سطوح فعالیت، افزایش یا کاهش پیدا می‌کنند و نسبت تقریباً ثابتی بین این اقلام و مقدار تولید وجود دارد. به عبارتی برای تعریف هزینه متغیر می‌توان گفت که، مبلغ بعضی از هزینه‌ها جدا از اینکه ممکن است با محصولات یا سفارشات و مراحل مختلف تولید ارتباط مستقیم یا غیر مستقیم داشته باشند تقریبا به تناسب حجم تولید تغییر می‌کنند. به این معنا که هرچه حجم تولید افزایش یابد، هزینه متغیر نیز افزایش می‌یابد. اگر از میزان تولید نیز کاسته شود، هزینه‌های متغییر کاهش خواهند یافت.

انواع اقلام هزینه متغیر، در آموزش بهای تمام شده به قرار زیر است:

الف) مواد مستقیم، دستمزد مستقیم، سربار ساخت

ب) هزینه‌های توزیع و فروش

ج) هزینه‌های اداری و تشکیلاتی، مانند ملزومات اداری، هزینه حمل در بهای تمام شده، بخش‌هایی از بهای آب، برق، سوخت و غیره

در برخی از موارد به اقلام متغیر بهای تمام شده، اقلام قابل برنامه‌ریزی نیز اطلاق می‌گردد چرا که مدیران می‌توانند در بعضی از موقعیت‌ها، در مورد برخی از این اقلام تصمیم‌گیری کرده یا آنها را کنترل و محدود نمایند.

هزینه‌های مختلط در بهای تمام شده کالا

 اقلامی هستند که گرایش خاص و یا الگوی یگانه‌ای برای تشریح ندارند.

جهت تجزیه و تحلیل تصمیمات مدیران در حسابداری بهای تمام شده، اقلام مختلط را به اجزای ثابت و متغیر تقسیم می‌کنند.

بسیاری از اقلام بهای تمام شده دارای ویژگی اقلام مختلط هستند؛ یعنی بخشی ثابت و بخش دیگری متغیر می‌باشند؛ مانند: مخارج برق، آب، سوخت، نگهداری و دستمزد غیرمستقیم.

هزینه نیمه‌متغیر در بهای تمام شده تولید

 این نوع هزینه‌ها با افزایش سطح فعالیت (تولید) اضافه می‌شود اما ازدیاد آن با یک نسبت ثابت رخ نمی‌دهد. به عبارتی این هزینه‌ها عبارتند از هزینه‌هایی که قسمتی از آن ثابت و قسمتی از آن متغیر است. تغییر مبلغ تمام هزینه‌های نیمه متغیر، در برابر با تغییر حجم تولید یکسان نیست. 

این گونه اقلام خود به دو دسته تقسیم می‌شوند:

الف) اقلامی که بر اثر افزایش سطح فعالیت با نسبت نزولی در هزینه‌های یک واحد اضافه می‌شوند؛ یعنی میزان افزایش بهای تمام شده برای هر واحد اضافی کمتر از افزایشی است که برای یک واحد تولیدی قبلی ایجاد گردیده است.

ب) اقلامی که بر اثر افزایش سطح فعالیت با نسبت صعودی اضافه می‌گردند؛ یعنی میزان افزایش بهای تمام شده برای یک واحد اضافی بیشتر از افزایشی است که برای یک واحد تولیدی ما قبل ایجاد گردیده است.

هزینه‌های نیمه‌ثابت در قیمت تمام شده

هزینه‌هایی هستند که با افزایش سطح فعالیت، به صورت پلکانی و متناوب اضافه می‌شوند.

یک مثال در این مورد، افزایش تعداد دانشجویان در یک دانشگاه است که این امر مستلزم ایجاد ساختمان‌ها و کلاس‎های جدید و نیز افزایش هزینه‌های استهلاک و سایر هزینه‌های ثابت برای دانشگاه خواهد بود.

بهای تمام شده کالا و عوامل آن

عوامل بهای تمام شده کالا یا خدمت، عبارت است از هزینه‌هایی که به طور مستقیم یا غیر مستقیم برای ساخت یک محصول به مصرف می‌رسند. این هزینه‌ها می‌توانند شامل مواد اولیه، دستمز و سربار تولید باشد.

نحوه محاسبه بهای تمام شده در شرکت های خدماتی

بهای تمام شده خدمات در موسسات خدماتی شامل دستمزد و هزینه های سربار است . برای محاسبه بهای تمام شده خدمات می توان اقلام بهای تمام شده را بین کار (خدمات) در دست اقدام و یا دوایر مختلف موسسه خدماتی تسهیم نمود . به عبارتی برای محاسبه بهای تمام شده، می توان از روش هزینه یابی سفارش کار و یا روش هزینه یابی مرحله ای استفاده نمود .

 در صورتی که در نحوه محاسبه بهای تمام شده از روش هزینه یابی سفارش کار استفاده شود ، برای هر یک از خدمات در دست اقدام یک حساب کار در جریان در دفتر کل افتتاح و بهای تمام شده هر خدمت بطور جداگانه محاسبه و کنترل می شود .

 در صورتی که از روش های هزینه یابی مرحله ای استفاده شود، برای هریک از دوائر ارائه کننده خدمات یک حساب کار در جریان در دفتر کل افتتاح و بهای تمام شده خدمات بر حسب دوائر ارائه کننده آن خدمات تعیین و کنترل می شود .

به عنوان مثال  در یک موسسه خدمات مالی که به ارائه «خدمات حسابرسی » و « مشاور مالیاتی » می پردازد ، می توان برای هر یک از خدمات مزبور به عنوان یک دایره تولیدی ، یک حساب کار در جریان در دفتر کل افتتاح نمود و یا اینکه برای هر یک از مشتریان خدمات مزبور یک حساب کار در جریان در دفتر کل افتتاح کرد.

پس از تکمیل کار ، « حساب بهای تمام شده خدمات » در دفتر کل بدهکار و « حساب کار در جریان » بستانکار می شود به این ترتیب « بهای تمام شده خدمات ارائه شده به مشتریان » در صورت سود و زیان تعیین می شود .

نحوه محاسبه و فرمول بهای تمام شده

برخی فرمول های مورد نیاز برای محاسبه بهای تمام شده کالا به شرح زیر هستند. در این قسمت از مقاله به پرسش خرید خالص چگونه محاسبه میشود هم پاسخ دادیم. 

خرید خالص = خرید طی دوره + اضافات خرید – (برگشت از خرید + تخفیفات درصدی خرید + کسورات خرید)

موجودی کالای آماده برای فروش = موجودی کالای اول دوره + خرید خالص

فرمول بهای تمام شده کالای فروش رفته = موجودی کالای آماده برای فروش – موجودی کالای پایان دوره

موجودی کالای پایان دوره = موجودی کالای تعدادی در انبارها که قابل شمارش باشد * بهای هر کالا

فرمول محاسبه بهای تمام شده کالای ساخته شده= بهای تمام شده کالای در جریان ساخت طی دوره-موجودی کالای در جریان ساخت پایان دوره

سیستم‌های سنتی محاسبه بهای تمام شده و اشکالات آن

اصولاً برای تعیین قیمت تمام شده دو رویکرد مدنظر است: رویکرد سنتی و رویکرد نوین.

در سیستم‌های سنتی هزینه‌یابی، برای تخصیص هزینه سربار معمولاً از هزینه (ساعت) کار مستقیم به عنوان مبنای تخصیص استفاده می‌شود؛ در حالی که امروزه هزینه کار مستقیم اغلب کمتر از 15 درصد است و در مقابل، هزینه‌های سربار بیش از 50 درصد از هزینه محصول را دربر می‌گیرد.

بنابراین تخصیص هزینه‌های سربار بر اساس مبناهایی همچون هزینه (ساعت) کار مستقیم، محاسبه نادرست بهای تمام شده محصولات را باعث می‌شود.

در نظام سنتی، بهای تمام شده محصول طی فرایند زیر محاسبه می‌شود:

  1. ردیابی (اختصاص) مواد مستقیم و دستمزد مستقیم به محصولات یا خدمات
  2. تخصیص هزینه‌های سربار به محصولات یا خدمات بر مبنای یک نرخ جذب معین
  3. محاسبه بهای تمام شده محصولات

به این شیوه محاسبه بهای تمام شده ایراداتی وارد شده است که می‌توان موارد زیر را بیان کرد:

  • هزینه کار مستقیم اهمیت خود را در نظام سنتی، بهای تمام شده از دست می‌دهد.
  • در جریان تولید پیچیده و غیرمعمول، سیستم سنتی محاسبه بهای تمام شده جوابگو نیست.
  • اطلاعاتی صحیح و واقعی در مورد بهای تمام شده و سودآوری شرکت ارائه نمی‌کند.
  • استفاده از یک مبنای تخصیص نمی‌تواند به طرز مناسبی تمام روابط بین هزینه‌ها را نشان دهد.
  • علی‌رغم بالا بودن سهم هزینه سربار در هزینه محصول، نحوه تخصیص هزینه سربار به هر اندازه که باشد فاقد اهمیت است.

بسیاری از شرکت‌ها به منظور برطرف کردن ایرادات سیستم سنتی محاسبه بهای تمام شده، به سمت استفاده از سیستم ABC گرایش یافته‌اند.

 چیست و به چه کار می‌آید؟

ABC یا Activity Based Costing (هزینه‌یابی بر مبنای فعالیت) نوعی مدل جدید هزینه‌یابی است که در آن، تمرکز بر هزینه‌های غیرمستقیم سازمانی است، بر خلاف روش‌های مرسوم که بیشتر روی هزینه‌های مستقیم متمرکز می‌شود.

این روش با بررسی فعالیت‌هایی که به طور مستقیم در فرایند عملیاتی دخالت دارند، به ارائه اطلاعات دقیق بهای تمام شده می‌پردازد و در نهایت با تکیه بر تجزیه و تحلیلِ هزینه‌های صرف شده در هر فعالیتی، به رشد و سودآوری سازمان کمک می‌کند.

پایه و اساس «هزینه‌یابی بر مبنای فعالیت»، عبارت است از مفهوم مصرف فعالیت‌ها توسط محصولات، خدمات و مصرف منابع توسط فعالیت‌ها.

شیوه پیاده‌سازی ABC

  1. شناسایی موضوعات هزینه: موضوع هزینه عبارت است از آنچه که یک نظام هزینه‌یابی بر مبنای فعالیت در پی اندازه‌گیری آن می‌باشد.
  2. شناسایی خروجی‌ها: منظور نتایج نهایی مطلوب است.
  3. شناسایی فعالیت‌ها: فعالیت‌هایی که برای دستیابی به خروجی‌های مورد نظر انجام می‌شود.
  4. تخصیص منابع و ایجاد مخازن هزینه: منابع براساس هزینه‌های مستقیم یا هزینه‌های غیرمستقیم به مخازن هزینه اختصاص یابد.
  5. تخصیص هزینه فعالیت‌ها به خروجی‌ها: پس از ایجاد منابع هزینه و تعیین عوامل هزینه، هزینه‌های انباشته شده در مخازن مذکور بر مبنای میزان استفاده از آنها از هر فعالیت، به موضوعات هزینه تخصیص داده می‌شود.
  6. تحلیل و گزارش‌گیری بهای تمام شده: مرحله نهایی، شامل تجزیه و تحلیل اطلاعات مربوط به بهای تمام شده حاصل از به کارگیری نظام هزینه‌یابی بر مبنای فعالیت و نتیجه‌گیری‌های مربوط می‌باشد.

مزایای استفاده از ABC

صاحب‌نظران معتقدند استفاده از «هزینه‌یابی بر مبنای فعالیت» یا همان ABC مزیت‌های زیادی برای سازمان به همراه دارد، که در اینجا به شش مورد آن اشاره می‌شود:

  1. امکان وجود کنترل هزینه‌ها
  2. ارزیابی صحیح‌تر از عملیات مالی
  3. تصمیم‌گیری در خصوص برون‌سپاری فعالیت‌ها
  4. شناسایی فعالیت‌های هزینه‌زا و فاقد ارزش یا کم ارزش
  5. کنترل عملیات و برنامه‌ریزی کارآتر، صحیح‌تر و دقیق‌تر مدیریتی
  6. تعیین بهای تمام شده و قیمت‌گذاری محصولات به طور منطقی‌تر و دقیق‌تر

سیستم ABC برای چه شرکت‌هایی مناسب‌تر است؟

استفاده از ABC برای برخی شرکت‌ها نامناسب بوده و برای برخی دیگر بی‌تأثیر است.

(هزینه‌یابی بر مبنای فعالیت) در شرکت‌هایی مطلوب است که:

  1. هزینه سربار بالایی دارند.
  2. جریان تولید در آنها پیچیده و غیرمعمول است.
  3. از ماشین‌آلات پیشرفته و خودکار در تولید استفاده می‌کنند.
  4. تولیدات گوناگون و متنوعی دارند، یا خدمات مختلفی ارائه می‌دهند.

تمام....

حسابداری حسابرسی موسسات شرکتها وسازمانها...
ما را در سایت حسابداری حسابرسی موسسات شرکتها وسازمانها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : meysam249 بازدید : 54 تاريخ : يکشنبه 2 بهمن 1401 ساعت: 11:58